به گزارش اکو اقتصاد، محمدرضا فرزین هشتم دی ۱۴۰۱ با وعده مدیریت بازار ارز و واقعیسازی نرخها سکاندار بانک مرکزی شد. دلار آزاد در آن زمان حدود ۴۱ هزار تومان بود و بسیاری امید داشتند که ورود او به ساختمان میرداماد، ثبات نسبی و کنترل نوسانات را به بازار ارز بازگرداند. با این حال، تنها ۴۰ روز بعد، دلار وارد اولین موج صعودی شد و در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ از ۴۵ هزار تومان عبور کرد. کمتر از ده روز بعد، اسکناس آمریکایی به ۵۸ هزار تومان رسید.
در تمام این مسیر، فرزین با وجود جهشهای پیدرپی، همواره بر این نکته تأکید داشت که قیمتها واقعی نیستند و به زودی کاهش خواهند یافت. اما بازار نشان داد که بدون ابزارهای عملیاتی و اقدامات ملموس، هیچ وعده شفاهی نمیتواند رفتار دلار را تغییر دهد. جهش ۴۰ درصدی انتهای سال ۱۴۰۱، نخستین آزمون جدی سیاستگذار بود که او ترجیح داد آن را «حباب» بنامد، اما اقدامات مؤثری برای مهار نوسانات انجام نشد.
سال ۱۴۰۲ نیز با ثبات نسبی آغاز شد، اما دلار در ادامه همان سال دوباره وارد مسیر صعودی شد و تا پایان سال به محدوده ۶۴ تا ۶۵ هزار تومان رسید. در این دوره نیز رئیس کل بانک مرکزی تأکید داشت که رشد قیمتها ناشی از هیجان بازار است و نرخ واقعی کمتر از این ارقام است، اما شکاف میان نرخهای بازار رسمی و آزاد هر روز وسیعتر شد و سیاست مشخصی برای مدیریت این اختلاف اعمال نشد.
سال ۱۴۰۳، دورهای بحرانی برای بازار ارز بود. از مرداد همان سال، دلار که در حدود ۵۷ هزار تومان معامله میشد، مسیر صعودی پرشتاب خود را آغاز کرد و ماه به ماه سقفهای جدیدی ثبت کرد؛ از ۷۰ هزار تومان تا ۸۰ هزار تومان و نهایتاً در فروردین ۱۴۰۴ سقف تاریخی ۱۰۵ هزار تومان را تجربه کرد. فرزین بار دیگر وعده کاهش قیمتها داد، اما بازار آزاد بیاعتنا به این وعدهها، روند صعودی خود را ادامه داد.
پاییز ۱۴۰۴ نیز دلار رکورد جدیدی ثبت کرد و در مهرماه به ۱۱۸ هزار تومان رسید و در لحظه نگارش این گزارش، در کانال ۱۲۱ هزار تومان معامله میشود. کارشناسان اقتصادی میگویند این رشد بیسابقه نشان میدهد که وعدههای بانک مرکزی بدون اقدامات عملی، قادر به کنترل بازار نیست و بازار آزاد همچنان از سیاستهای رسمی مستقل عمل میکند.
یکی از دلایل اصلی ناکامی سیاستهای ارزی، عدم شفافیت و انتشار ناقص اطلاعات توسط بانک مرکزی است. در دوره ریاست فرزین، دادههای کلیدی بازار ارز مانند حجم معاملات، مداخلات ارزی، وضعیت بازار نیما و آمار فروش اوراق منتشر نشده است. این عدم شفافیت باعث افزایش نااطمینانی و کاهش اعتماد فعالان اقتصادی شده و فاصله میان قیمتهای رسمی و واقعی را بیشتر کرده است.
به نظر می رسد که تنها تکیه بر وعدههای شفاهی و تأکید بر «واقعی نبودن نرخها» بدون ابزارهای عملیاتی، نمیتواند رفتار بازار آزاد را کنترل کند. رشد بیوقفه دلار نشان میدهد که اعتماد بازار به سیاستهای بانک مرکزی کاهش یافته و وعدهها عملاً به شعار تبدیل شدهاند.
با توجه به این وضعیت، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی معتقدند که بازار ارز ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند شفافیت، سیاستهای عملیاتی مؤثر و ابزارهای کنترلی واقعی است. تا زمانی که اقدامات عملی برای مدیریت جریان نقدینگی، انتشار دادههای شفاف و کنترل نوسانات صورت نگیرد، وعدههای کاهش قیمت دلار نمیتواند مانع صعود این اسکناس شود و روند فعلی ادامه خواهد داشت.
در مجموع، جهش ۱۹۸ درصدی دلار در دوره ریاست فرزین، شکافی بزرگ میان وعدهها و واقعیت بازار ایجاد کرده است. اگر سیاستگذار همچنان به انکار واقعیت ادامه دهد و ابزارهای عملیاتی در دست نداشته باشد، این احتمال وجود دارد که دلار به سطوح بالاتری صعود کند و کنترل بازار بیش از پیش دشوار شود. بازار اکنون در شرایطی قرار دارد که هر گونه وعده شفاهی بدون اقدام ملموس، نه تنها اثرگذار نخواهد بود، بلکه اعتماد عمومی را نیز کاهش میدهد.