چگونه نفت و گاز، امارات و قطر را به آسمان برد و ایران را زمین‌گیر کرد
ایران روزگاری با هواپیمایی ملی خود، هما، به‌عنوان یکی از امن‌ترین و پیشرفته‌ترین شرکت‌های هوایی جهان شناخته می‌شد و حتی طولانی‌ترین پرواز بدون توقف دنیا بین تهران و نیویورک را ثبت کرده بود. اما امروز، تحریم‌ها، سوءمدیریت و سیاست‌های اقتصادی کوتاه‌مدت، ایران را از مسیر توسعه هواپیمایی عقب انداخته و همسایگان با بهره‌گیری هوشمندانه از درآمدهای نفت و گاز، در حالی آسمان‌ها را فتح می‌کنند که ایران به تماشاگر سقوط فرصت‌های تاریخی خود بدل شده است.

به گزارش اکو اقتصاد، بیش از نیم قرن پیش، زمانی که در اغلب کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هنوز فرودگاهی استاندارد وجود نداشت، ایران صاحب یکی از پیشرفته‌ترین شرکت‌های هواپیمایی منطقه بود. «هما» در دهه ۵۰ خورشیدی نه‌تنها رو به رشدترین ایرلاین جهان، بلکه دومین شرکت ایمن هوایی دنیا شناخته می‌شد؛ رکورد تاریخی پرواز بدون توقف تهران–نیویورک نیز به نام ایران ایر ثبت شده بود. آن روزها اگرچه قیمت نفت قابل مقایسه با امروز نبود، اما همان درآمد محدود هم صرف ساخت زیرساخت‌هایی شد که ایران را به کریدور هوایی طبیعی منطقه تبدیل می‌کرد. اما امروز، مسیر توسعه منطقه کاملاً برعکس شده و ایران، به جای پیشتازی، با سرعتی نگران‌کننده عقب می‌رود.

پس از انقلاب و با آغاز جنگ، بخش قابل ‌توجهی از زیرساخت‌های هوایی کشور زمین‌گیر شد. بازسازی نسبی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ رخ داد، اما سیاست‌های خارجی پرتنش، تحریم‌های فزاینده و اقتصاد متکی بر تصمیمات پوپولیستی، به تدریج صنعت هوایی ایران را از رده خارج کرد؛ به‌نحوی که امروز مقایسه میان ایران و کشورهای همسایه، تفاوت دو جهان کاملاً متفاوت را نشان می‌دهد.

در حالی که ایران در همان دهه‌ها گرفتار جنگ، تحریم و سوءمدیریت بود، امارات مسیری متفاوت را برگزید؛ شروع با سرمایه نفت، ادامه با جذب سرمایه جهانی، تنوع اقتصادی و تبدیل «دوبی» به قطب گردشگری و تجارت. هواپیمایی امارات که چهار دهه پس از ایران ایر تأسیس شد، امروز به نماد رشد اقتصادی و اعتباری امارات تبدیل شده است. این شرکت تنها در سال گذشته ۶.۲ میلیارد دلار سود ثبت کرد؛ رقمی که تقریباً معادل نیمی از کل صادرات پتروشیمی ایران است. ناوگان امارات با ۲۶۰ هواپیما و میانگین سنی ۱۰ سال، سالانه ۵۴ میلیون مسافر را به ۱۵۰ مقصد جابه‌جا می‌کند. این صنعت نه فقط حاصل نفت اولیه، بلکه نتیجه سیاست‌های اقتصادی باثبات و تعاملات گسترده جهانی است.

قطر هم مسیر متفاوتی را رفت. تکیه بر درآمدهای پارس جنوبی—همان میدانی که بخش ایرانی‌اش قربانی کمبود سرمایه‌گذاری و افت فشار شده—امکان برنامه‌ریزی بلندمدت را برای دوحه فراهم کرد. هواپیمایی قطر که ۹ سال پس از امارات و دهه‌ها بعد از ایران ایر تأسیس شد، اکنون با ۲۳۰ هواپیما و سنی کمتر از ۱۰ سال، سالانه ۴۰ میلیون مسافر را به ۱۶۰ مقصد می‌رساند و ۱.۷ میلیارد دلار سود ثبت می‌کند. قطر با تکیه بر دیپلماسی فعال و برنامه‌ریزی بلندمدت، میزبان بزرگ‌ترین رخدادهای جهانی شد؛ جایگاهی که روزگاری از نظر ظرفیت بالقوه، ایران مدعی برتر آن بود.

عربستان نیز با وجود داشتن هواپیمایی «سعودی» از دهه‌های قبل، برای رقابت با امارات و قطر، ریاض ایر را تأسیس کرده است؛ شرکتی که با سفارش ۱۳۲ هواپیما قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۱۰۰ مقصد پرواز کند و ۲۰۰ هزار شغل مستقیم ایجاد کند. این کشور نیز با استفاده از درآمدهای نفتی و استراتژی تنوع اقتصادی، صنعت هوایی خود را به نماد جدید قدرت ملی تبدیل کرده است.

اما در سوی دیگر، ایران ایر—همان برند پرافتخار گذشته—امروز به یکی از بدهکارترین مجموعه‌های دولتی بدل شده است. طبق گزارش رسمی بانک مرکزی، «هما» با ۴۳ هزار میلیارد تومان بدهی در میان سه بدهکار بزرگ نظام بانکی قرار دارد. از ناوگان باشکوه دهه‌های گذشته اکنون کمتر از ۲۰ هواپیمای فعال باقی مانده که میانگین سن آن‌ها ۲۸ سال است؛ عددی فراتر از استاندارد جهانی و نزدیک به مرز خطر. مسیرهای پروازی ایران ایر به حدود ۵۰ مقصد محدود شده و بیشتر آن‌ها داخلی است. برنامه نوسازی ناوگان که در دوران پسابرجام آغاز شد، پیش از آنکه به ثمر برسد، زیر فشار تحریم‌ها متوقف شد.

وضعیت سایر ایرلاین‌ها نیز بهتر نیست. آسمان، که زمانی یکی از معتبرترین شرکت‌های هوایی کشور بود، امروز عملاً زمین‌گیر شده است. گزارش‌ها از فعال بودن تنها یک تا سه هواپیما حکایت دارد؛ آن هم با میانگین سنی نزدیک به ۳۰ سال. این شرکت با ۲۵۰۰ نیروی انسانی، ماهانه ۲۰۰ میلیارد تومان از بودجه صندوق بازنشستگی را—که باید صرف خدمات درمانی بیمه‌شدگان شود—فقط برای پرداخت حقوق مصرف می‌کند.

مقایسه امروز ایران با امارات، قطر و عربستان یک نتیجه روشن دارد: مشکل، کمبود نفت و گاز نیست؛ مشکل نحوه استفاده از آن است. همسایگان ایران نیز مانند کشور ما توسعه را با پول نفت آغاز کردند؛ اما با ثبات اقتصادی، تعاملات جهانی، مدیریت حرفه‌ای و برنامه‌ریزی بلندمدت، نفت را به موتور توسعه تبدیل کردند. در مقابل، ایران با سیاست‌های خارجی پرتنش، اقتصاد غیرشفاف، مدیریت کوتاه‌مدت و رویکرد ضدتوسعه، فرصت تاریخی خود را از دست داد.

ایران قرار بود طبق سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، قدرت اول منطقه باشد؛ اما امروز به نظاره‌گر پرواز رقبایی تبدیل شده که زمانی حتی فرودگاه استاندارد نداشتند. آنان با نفت و گاز، مسیر صعود را ساختند؛ و ما با همان منابع، مسیری رو به افول را.

این تصویر، نه فقط روایت صنعت هواپیمایی، بلکه نمادی از سرنوشت دو مسیر کاملاً متفاوت در مدیریت سرمایه‌های ملی است.

0 نظر:

نظر بدهید